شاه عباس و ردای مسیح!
به گزارش مجله گوگل ایرانی، شاه عباس قبای مسیح را به نشانه حسن نیت و برقراری پیوند دیپلماتیک به سفیر ایران می سپارد که راهی مسکو شده و آن را تحویل تزار روس دهد.
سرگه بارسقیان| برای فراموشی یک حادثه یا فاجعه هولناک هرگاه آن را از در تاریخ بیرون کنیم باز، اما از پنجره روایت داخل می گردد و در ضمیر جمعی ما می نشیند. حال اگر برای پاک کردن تاریخ از ضمیر مشترک و یا به عبارتی، به منظور سرکوب حافظه جمعی بخواهیم کتاب روایت را به آتش بکشیم یا از انتشار آن جلوگیری کنیم که به زعم خویش، کلمات و واژه ها را یا پنهان کنیم یا عقیم سازیم آنگاه با تمثال و تندیس تاریخ چه کنیم؟
نماد هایی که تبلور رنج آن فاجعه شده تا نسل به نسل ببینیم آن حادثه را؛ بنابراین با سرکوب روایت کلامی، گویی روایت تصویری در هنر نمایش و انجام مراسم جایگزین این واژه ها می شوند تا تبلور رنج و فقدان آن اسطوره شوند.
اینک نظری کوتاه داریم به سفر ردای روح الله که از تفلیس تا کرملین می رود یا شاید که از کلیسای جامع ارامنه تا کلیسای اعظم مسکو به غنیمت رفت. روایت است پس از تصلیب عیسی (ع) این ردا از سرباز رومی خریداری شده و به تفلیس آورده می گردد یا آنکه این سرباز گرجی در بازگشت به تفلیس این قبای قدیس را سوغات آورد.سلطان صفوی، شاه عباس هم گرچه همسر سوگلی او مسیحی بود و ولیعهد نگون بخت ایران صفی میرزا هم از مادر مسیحی زاده شده بود، اما شاه بار ها به تفلیس و ایروان و قره باغ لشکر کشید و غنایم فراوان به اصفهان آورد. تنها در یک حمله، او 30 هزار مسیحی صاحب فن و حرفه را به ایران آورده و در حاشیه شهر اصفهان به نام جلفای جدید اسکان داد.
در سال هزار و چهار خورشیدی حمله سپاه قزلباش به فرماندهی شاه عباس به گرجستان و پایتخت آن (تفلیس قدیم در بیست کیلومتری تفلیس امروز) شروع می گردد که به شاه خبر می دهند محل اختفای ردای مسیح را در سردابه کلیسای جامع پیدا نموده اند.
قبای مسیح که در صندوقچه زرین و مزین به سنگ های قیمتی قرار داشت به اصفهان منتقل شده و شاه عباس به نشانه حسن نیت و برقراری پیوند دیپلماتیک این قبای نفیس را به گروزین اورسام بیگ، ایلچی (سفیر) ایران می سپارد که راهی مسکو شده و آن را تحویل تزار روس میخائیل فدروویچ از خانواده رومانوف دهد.
بگذریم که این ردای به غنیمت رفته فرزند مریم بعد ها ستون فقرات کرملین در ساختار سیاسی شد که به سمفونی (میثاق) بین دین و دولت مشهور شد. ایلچی در شب عید نوروز به دروازه مسکو می رسد و تزار میخائیل به همراه پدرش پاتریارک اعظم (والاترین مقام مذهبی شاخه ارتدوکس) به احترام مسیح به استقبال این غنیمت گرانقدر می فرایند.
از آنجا که این ردا توسط ایلچی (گرجی مسلمان شده) به کلیسای کرملین آورده شده بود پس تزار ناچار شد برای تائید این قبای متبرک از سه پاتریارک اعظم استانبول، آتن و اورشلیم نیز استفتا کند که هر سه بر حرمت و تبرک آن فتوا دادند.
سه ماه بعد ارتدوکس های سراسر روسیه برای زیارت به مسکو آمدند. در نامه ای که اورسام بیگ ایلچی به تزار تسلیم می نماید آمده است ردای مونس مریم، درون صلیبی عظیم در زیرزمین کلیسا پنهان بود که توسط قزلباشان شاه عباس کشف شد!
سال ها بعد قبای مسیح به سه پاره تقسیم شد و دو تکه آن به قصر زمستانی پطر کبیر در سن پطرزبورغ و نیز به کلیسای پطروس مقدس در شهر کی یف پایتخت اوکران فرستاده شد. علت انتخاب کی یف آن است که به باور روس ها هزار سال پیش این شهر دروازه ورود مسیحیت به روسیه به وسیله روم دوم (قسطنطنیه یا استانبول) بود.
دیمیتری شاهزاده روس و همراهان در اورشلیم و رم و استانبول به دنبال دینی می گشتند که تا حدودی منطبق بر روحیات روس باشد؛ پس او در مرکز امپراتوری بیزانس (قسطنطنیه) شاخه ارتدوکسی را پسندید و با کوله باری از انجیل و صلیب و بیرق و نیز انبوهی از آثار و روایات و شعائر به کی یف بازگشت. به این وسیله شاخه ارتدوکسی یا همان دین دولتی در سراسر روسیه منتشر شد.
سابقه دین داری در روسیه، نسبتاً جوان و هزار ساله است و به قدمت ارمنستان نیست که ایروان گهواره مسیحیت است.
به این سبب از همان شروع ورود شاخه ارتدوکسی به روسیه پیوند بین دین و دولت توسط حاکم و پاتریارک امضا شده که امروز اصطلاحاً آن را به زبان روسی سمفونی یا همان میثاق و عهدنامه بین دین و سیاست می نامند.
بنابراین چندان بی دلیل هم نیست که در روسیه بویژه در دوره تزار ها سیاست عین دیانت می گردد و دیانت نیز عین سیاست، اما هنگامی که نوبت به ایران می رسد آنگاه شاپشال معلم محمدعلی شاه برپایه همین تز یا دکترین روسی، شاه ایران را قانع می نماید که پیرو تزار روس باشد و او نیز مجلس شورای ملی را به توپ ببندد!
روایت شده نخستین روزی که جارچیان در مسکو جار زدند که در میدان شهر برای زیارت صندوقچه مبارک ردای مقدس جمع شوند، در آن روز بیمارانی بر اثر مسح این صندوق متبرک شفا یافتند و از آن پس تزار و عظیمان روس هنگام بیماری و گرفتاری به زیارت قبای مسیح می رفتند تا شفا یابند.
بعد ها این سنت شکست و عظیمان کشور که به سبب پیری قادر به انجام سفر زیارتی نبودند از تزار و یا پاتریارک اعظم استدعا داشتند که عبای مبارک را به نزد آن ها ببرند تا شاید شفا یابند. در محلی که ایلچی ایرانی این قبا را تحویل پاتریارک اعظم داد به دستور پطر کبیر یک کلیسای سنگی باشکوه ساخته شد.
در دوران عباس میرزا و جنگ ایران و روس، ژنرال پاسکویچ فرمانده قفقاز ابتدا در مسکو به زیارت این قبا رفت تا در جنگ پیروز گردد. ناپلئون بناپارت نیز که با یک لشکر نیم میلیونی توانست مسکو را تسخیر کند، اما نتوانست قبای مقدس را پیدا کند، کرملین را به آتش کشید.
پاره تراژیک روایت این ردای پاک، اما دوره بلشویکی و انقلاب اکتبر است؛ بنا به فرمان لنین رهبر انقلاب بسیاری از کیلسا ها در روسیه و قفقاز تخریب شده و ناقوس ها و صلیب ها بی صدا شکستند و ذوب شدند.
می گویند لنین حتی در نظر داشت نماد سلطه و استبداد تزاری روسیه (کاخ کرملین) را هم منفجر کند، اما بنا به سفارش دوستش آنتون چخوف شاعر و نویسنده مشهور روس که از او خواست کرملین را به موزه تبدیل کند پس او هم از نابودی کرملین منصرف شد.
در پی سلطه بلشویکی و جنگ داخلی سه ساله بیش از ده هزار کشیش و اسقف روسی محاکمه و تیرباران یا زندانی شدند؛ هفت هزار کلیسا تخریب و تیخون پاتریارک اعظم روسیه نیز پس از خلع لباس و خلع کلیه القاب و عناوین دینی به یک شهفرایند معمولی تبدیل شد و پس از محاکمه به زندان افتاد.
طرفه آنکه وقتی لنین رهبر انقلاب بر اثر تیراندازی یک زن جوان روسی از ناحیه صورت مجروح می گردد همان تیخون پیر در زندان و در جمع کشیشان برای شفا به درگاه مسیح استغاثه می کرد و برای شفای لنین دعا می خواند.
پس از فروپاشی شوروی پاره های ردای مسیح که اینجا و آنجا بایگانی یا پنهان شده بود به تدریج جمع آوری شده و در کلیسای اعظم مسکو نگهداری می گردد؛ روس ها، اما همچنان دهم ژوئیه سالگرد ورود این قبای مقدس به مسکو را در کلیسا جشن می گیرند.
پس از فروپاشی شوروی بقایای پیکر آخرین تزار روس (که به فرمان لنین، شاه و همسر و فرزندانش تیرباران می شوند) باز در زیر همان پاره از ردای مسیح، تبرک یافته و در کلیسای جامع دفن می گردد؛ ردایی که به واسطه آن، تزار روس شاه شهید نامیده و نزد پیروان روسی قدیس شده است.
منبع: تاریخ ایرانی
منبع: فرادید