ضعف مدیریت سنتی از کجا نشأت می گیرد؟
به گزارش مجله گوگل ایرانی، یک بخش عمده از شاخص ها که احتیاج به توجه جدی دارند، شاخص های ضعف مدیریت سنتی است و بخشی دیگر توجه عمیق بر شاخص های مدیریت برتر و نوین است. در ادامه با خبرنگاران همراه باشید.
ضعف اساس مدیریت سنتی، ریشه در عوامل یا شاخص های پیچیده ای دارد که مانع عمده ای برای نشان دادن کنش های اثر گذارند.
فقدان بینش: تحولات شتابنده محیط جهانی و عدم قطعیت در توانایی برای درک و فهم آینده، مدیریت را با مسایل کوتاه مدت و تصمیمات کوتاه دامنه رویارو می سازد. از این رو، مسایل بودجه ای جایگزین بینش بلندمدت یا گسترده دامنه می شود.
تکیه بر رهبری فنی: راهکار های کوتاه مدت برای حل مسایل عمیق در بیشتر موارد در سطح فنی باقی می مانند و آثار تداومی ایجاد نمی نمایند. ولی رهبری استراتژیک، مستلزم داشتن بینشی درباره غایات سازمان تحت مدیریت است.
عدم باور به تغییر: اگر نظام مدیریت سازمان بر اصل مشاوره و مشارکت بی توجه باشد و راهکار های فنی را اساس عملیات قرار دهد، در این شرایط نمودی از توجه به تغییرات مفروض و تغییرات الزامی پدید نخواهد آمد. جایی که نظام مدیریتی عمدتاً به صورت تجویزی و دستوری عمل می نماید، رویکرد مشارکتی مورد غفلت خواهد بود.
اقدامات مشتق از پروژه: در این حالت، اقدامات در بیشتر موارد به صورت مقطعی برنامه ریزی شده و به اجرا درمی آیند. حاصل چنین رویکردی طرح های ضعیف و ناهماهنگ بوده و دوباره کاری و اتلاف منابع را به بار می آورد.
برنامه ریزی از هم گسسته: فقدان بینش مشترک، خود را در ضعف ارتباط بین واحدها و منابع انسانی موجود نشان می دهد. شش شاخص مدیریت سنتی ارائه شد، در ادامه پارادایم نوین مدیریت معرض می شود:
پارادایم نوین مدیریت
مدیران هزاره سوم احتیاج به بهبود روزافزون رویکرد استراتژیک و برنامه ریزی قابلیت های گوناگون در منابع انسانی دارند. آنان احتیاج دارند تا به نحو مؤثری، مسایل فشارزا و استراتژیک را شناسایی نمایند و برای مقابله با دشواری ها، برنامه های مناسبی طراحی و تدوین نمایند. افزون بر این، مدیران احتیاجمند هماهنگی اثرگذار برنامه ریزی و اجرای طرح های اصلاحی برای بقای سازمان و حفظ بهره وری هستند. برای عملیاتی شدن پارادایم نوین مدیریت، احتیاج است این شاخص های مورد اشاره، در عمل نمود یابند. شاخص های موردنظر به توضیح زیرند:
بینش مشترک: مدیریت استراتژیک بیش از هر چیز، در وهله نخست بر اهداف غایی ای تأکید می ورزد که بیشترین حمایت را جلب می نماید. اقدام هماهنگ و پیگیری رویه ای مشخص همراه با امکان نشان دادن نوآوری، زمینه را برای عملیات اثرگذار آماده می سازد.
عمل دموکراتیک: مدیریت استراتژیک، دموکراتیک است. اگرچه در چنین شرایطی از توان فنی بالایی بهره گیری می شود، در عین حال مدیریت استراتژیک مبتنی بر یک دیدگاه کل نگرانه برای راهنمایی سازمان است. چنین مشخصه ای را مدیریت استراتژیک از رویکرد مشارکتی که به فعالیت همه اعضای سازمان می انجامد، وام می گیرد.
جامعیت: پارادایم نوین مدیریت، به جای توجه و اقدام به رویکرد جزء نگرانه، یک روش جامع اختیار می نماید. گرچه این امر تاحدودی چالش انگیز می نمایاند، ولی همه مسایل به صورت خود انگیخته برطرف می شود و آثار دوسویه آنها همچون راهکار هایی که طراحی می شوند، قابل ارزشیابی اند.
درهم تنیدگی: مدیران همگی هم قدم با اعضای ارشد سازمان به صورت مشترک به عمل مدیریت استراتژیک اقدام می نمایند. چنین ویژگی ای فرصتی برای ارزشیابی راهبردهای اختیاری در درون یک چارچوب مشترک ایجاد نموده و بیشترین حمایت را برای مدیران و اعضای سازمان جلب می نماید.
عمل مشارکتی: شاید حیاتی ترین جنبه مدیریت استراتژیک، تعهد به فرایند عمل مشارکتی است. توجه به مشارکت، سبب وفاق همه جانبه برای اصلاح، جایگزین و حذف بعضی برنامه ها می شود.
ظهور و بروز شاخص های مدیریت نوین، آنگاه عملی می شود که مدیران، نگرش مثبتی به تغییر و نوآوری و تدوین راهکار های بلندمدت برای رویارویی با مسایل داشته باشند.
منبع: الی گشت