کاربردهای شگفت انگیز یک خنک کننده

به گزارش مجله گوگل ایرانی، همواره فکر می کردم آن روزها، توی آن شرجی امیدیه، توی آن هوای گرم و مرطوب، زیر آفتابی که خانه را تبدیل به یک آون توستر حرفه ای با چند دستور پخت متفاوت می کرد و حتی آب توی لوله ها را آنقدر داغ می کرد که ما نیمی از سال چیزی به نام آبگرمکن نداشتیم و مجبور بودیم آفتابه دستشویی را از آب سرد کن پر کنیم چطور می توانستیم با یک کولر آبی زنده بمانیم؟

کاربردهای شگفت انگیز یک خنک کننده

بعد یادم می آمد که آبله مرغان گرفته بودیم و در حالی که بدن مان هم می خارید لخت می خوابیدیم روبه روی دهانه کولر آبی و اگر یک قدم از آن دریچه عظیم حلبی فاصله می گرفتیم همان رطوبتی که از توی دهانه کولر بیرون می آمد تبدیل به شرجی خفه نماینده ای می شد که اینقدر چگالی بخار آب در اتمسفر خانه بالا می رفت که راه رفتن خودش یک جور آب درمانی محسوب می شد.

حالا همین مایی که عرض کردم خدمت مبارک تان، تا برق قطع می گردد آغاز می کنیم به لیتر لیتر عرق ریختن، آن هم زیر سایه و وسط تهران! اینها را گفتم که بگویم کولر اینقدر در زندگی ما مهم شده که انگار بدون حضور مبارکش نمی توانیم یک ساعت هم سر کنیم، هرچند کپرنشین ها به یک سایه و نسیمی که خدا می فرستد هم قانع هستند. به هرحال چون بنده چاق که البته نه، تپل بانمک محسوب می شوم، کولر را خیلی دوست دارم و این بار به جای مخالفت می خواهم برخی کاربری های عجیب کولر را بنویسم.

چیست و با ما چه می نماید

مکانیسم کولر خیلی ساده است، هوا را می گیرد، خنک می نماید، بعد فوت می نماید! این اصل کاری است که کولرها از کولرهای مقرون به صرفه قیمت خانگی گرفته تا اسپلیت های ایستاده و دیواری و کولر ماشین انجام می دهد، حالا یک کولر با پوشال خیس این کار را انجام می دهد، یک کولر با گاز فرئون و یک کولر با استفاده از گاز R22 که اصلا هیچ کدام از اینها مهم نیستند.

مهم این است که مکانیسمی که با سه جمله ساده قابل تعریف است مثل کارت بانکی، زندگی ما را دست خودش گرفته و حتی نمی توانیم روزهای بدون کولر را تصور کنیم.

این که انسان تن پرور شده و خودش را وابسته به تکنولوژی نموده یا اختراع زاده احتیاج است و ما چون به سرما احتیاج داشتیم را بعدا در یکی از مجلات علمی و فلسفی که الحمدلله همه هم اهل خواندن آن هستیم به خوبی شرح خواهیم داد، اینجا فقط می خواهیم چند نوع روش برخورد با کولر را آنالیز کنیم.

آن اتاق دانشجویی

خانه دانشجویی ما در یک ساختمان دو طبقه واقع شده بود که فرزندان عظیم تر صاحبخانه که متاسفانه در زمره دوستان خوب ما قرار گرفتند در نیم طبقه زیرزمین زندگی می کردند.

به نسبت تهران و آن خوزستانی که در بالا عرض کردم، اراک شهر خنکی است و کل ساختمان یک کولر داشت که دو شاخه از کانال کولر به ما طبقه دومی ها می رسید و دو شاخه به طبقه پایین می رفت.

طبقه ما دو اتاق داشت که یکی کولر داشت و دیگری نداشت و آن که کولر نداشت بهارخواب بود، چون فقط بهارها می شد در آن خوابید، پاییز هم که اصولا کسی نمی خوابید اینقدر ما اهل درس بودیم!

زمستان ها به خاطر سرما تعطیل بود و تابستان ها به خاطر گرما و ما در آن را قفل نموده بودیم و اگر دستمان می رسید مثل شهرداری یک نیوجرسی جلوی آن می گذاشتیم تا خدایی ننموده انرژی ذخیره شده مصرف نگردد.

کانال کولری که به هال، پذیرایی و آشپزخانه هم سرویس می داد عملا طرفی نمی بست و ما تمام امورات خود را در آن اتاق کوچک انجام می دادیم، به عبارتی ما یک خانه 120 متری اجاره نموده بودیم که عملا یک اتاق هشت متری بود و بقیه خانه حیاط محسوب می شد و حتی یکی دو بار پیش آمد که بچه ها زباله ها را پشت در اتاق خواب گذاشتند.

فرزندان معزز صاحبخانه هم به خاطر این که پدر آنها را در زمره لوازم خانگی دسته بندی نموده بود و در زیرزمینی با شرایط انباری زندگی می کردند خیلی زود با ما طرح رفاقت ریختند و دو نفری به جمع چهارنفره ما در آن اتاق اضافه شدند، فضا جوری بود که اگر می خواستیم هم نمی توانستیم درس بخوانیم که به لطف خدا ما اصلا قصدی برای این کار هم نداشتیم. فقط بیدارشدن صبحگاهی و بازکردن گره دست و پای بچه ها از هم یک میزان سخت بود. اما صاحبخانه که صبح ها برای بیدارکردن پسرها نمی توانست وارد خانه ما گردد از یک دکمه استفاده و کولر را خاموش می کرد و ما که اگر با این استعداد نفراتی که در آن اتاق یادشده بودیم در سردخانه بیمارستان هم بودیم از گرما بلند می شدیم و بیرون می رفتیم، این تنها مورد گزارش شده در دنیا تا آن موقع است که برای بیدارکردن کسی از کولر استفاده شده است.

کولر برای آموزش

یکی دیگر از کاربردهای نامتعارف کولر روشن نکردن آن است، به جز تاکسی ها و برخی رانندگان اتوبوس که در قدیم کولر را یک وسیله لاکچری می دانستند و معتقد بودند هوای بیرون خنک است و الکی کولر روشن نمی کردند، نمونه دیگری هم بود که در اینجا شرح خواهم داد.

ما به همراه یک راهنمای کاربلد، برای تهیه مستند از منطقه ها جنگی غرب کشور به گیلانغرب رفته بودیم و این راهنمای کاربلد، کولر تویوتای آخرین مدل را طوری خاموش می کرد که خود تکنیسین های ژاپنی هم نمی توانستند دوباره کولر را روشن نمایند، طوری برخورد می کرد که تصور می کردی این ماشین اصلا کولر ندارد و همواره تاکید می کرد که من می خواهم شما بدانید که رزمنده ها در زمان جنگ در چه شرایطی اینجا می جنگیدند.

ما شرایط را پذیرفته بودیم و همین طور در حین دانستن به سر می بردیم که یکی از تصویربرداران از کوره در رفت و با زبان خوش شرح داد که آن رزمندگان رفتند و جنگیدند که ما امروز در آرامش باشیم و راحت بتوانیم کولر ماشین را روشن کنیم و بعد شرح داد که ما الان داریم می دانیم و دیگر بیشتر از این نمی خواهیم دانست! شاید به نظر شما این جملات از نظر دستوری صحیح نباشد، اما در آن گرما و آن شرایط چیز بهتری نمی شد گفت!

از فردا وقتی توی پیکان می رفتیم به این فکر می کردم اگر بیشتر کوشش می کردیم قانع می شد، حالا اما قانع هم بگردد فایده ای ندارد.

کولر برای آبروداری

یک مدل دیگر کولر هم استفاده جهت آبروداری است، این مورد آخری را در جنوب کشور خودمان و البته در عراق دیدم، آنها ممکن است خودشان را طوری خنک نمایند که ما یادمان رفته مثلا عراقی ها و البته عرب های خوزستان خودمان می فرایند توی یک سایه و لبه های دشداشه ها را تا زانو بالا می دهند، یا کرمانی ها، سیستان و بلوچستانی ها و هرمزگانی ها به لبه های کپرها شاخه ای نخل آب زده آویزان می نمایند و بوشهری ها زیر بادگیرهای سنتی جمع می شوند، اما برای مهمان یک اتاقی دارند که کولر گازی دارد.

آنها کولر را برای آبروداری و برای مهمان روشن می نمایند، کولری که شاید در طول سال هیچ وقت خودشان از آن استفاده ننمایند، مثلا عراقی ها ممکن است اربعین به اربعین آن را راه بیندازند تا مهمان ها را زیر آن بخوابانند، یا جنوبی های خودمان که توی حساب و کتاب شان پول برق کولر برای مهمان یک چیز دیگری است انگار!

برخی ها هم مثل مرزنشین ها کولر را برای کولبری می شناسند، به هرحال این هم یک نوع کاربری کولر است دیگر، از سیلی بهتر صورت کارگر را سرخ می نماید، هرچند بادی از آن کولرها جگر کسی را حال نمی آورد و کسی را خنک نمی نماید.

وقتی با یک دکمه کولر را روشن می کنیم و زیر آن لم می دهیم یاد آن آدم های دسته آخری هم باشیم، اتفاقی نمی افتد.

مرتضی درخشان - روزنامه نگار و رئیس جمهوری که مثل مردم عادی از کولر آبی استفاده می نماید

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 13 مرداد 1400 بروزرسانی: 13 مرداد 1400 گردآورنده: iranigoogle.ir شناسه مطلب: 1711

به "کاربردهای شگفت انگیز یک خنک کننده" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "کاربردهای شگفت انگیز یک خنک کننده"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید