21 راه برای متوقف کردن مراقبت و اهمیت زیاد به همه چیز و همه کس

به گزارش مجله گوگل ایرانی، اهمیت دادن و مراقبت یک ضعف یا نقص نیست. برعکس، مراقبت نشان دهنده عشق و شفقت به خود و همه افرادی است که به آنها اهمیت می دهید.

21 راه برای متوقف کردن مراقبت و اهمیت زیاد به همه چیز و همه کس

با این حال، برخی از مردم در مقدار زیاد اهمیت دادن غرق شده اند. آنها ممکن است چنان احساسات و واکنش های عاطفی قوی داشته باشند که به رفاه حال آنها آسیب برساند. آنها ممکن است خود را مضطرب، افسرده یا دائما نگران ببینند. آنها ممکن است علائم فیزیکی مانند بی اشتهایی، معده درد، سردرد یا فشار خون بالا را تجربه کنند.

مراقبت از جنبه های مهم تجربه انسان است اما مراقبت بیش از حد می تواند به خود و زندگی شما آسیب برساند. نه تنها پیامدهای پزشکی بالقوه وجود دارد، بلکه افراد دیگر نیز می توانند از طبیعت مراقبت کننده شما سوء استفاده کنند.

چیزی که فردی که بیش از حد اهمیت می دهد به آن نیاز دارد تعادل است و برای رسیدن به تعادل، باید تلاش کنید تا خود را به حالت خنثی تری برسانید.

اگرچه این لزوماً به معنای بی تفاوتی نیست. برخی از مردم این ایده را دارند که هرگز نباید به هیچ چیز اهمیت دهند. زیرا فایده ای ندارد.

نکته این است که مراقبت افراد را به عمل ترغیب می کند، خواه ایجاد زندگی مورد نظر خود، جستجوی شغل نو یا تلاش برای ایجاد تغییرات اجتماعی در هر صورت مراقبت خوب است، اما تعادل ضروری است.

بیایید به چند راه برای ایجاد تعادل نگاه کنیم.

فقط به خاطر برخی سازمان دهی ها، می خواهیم این را به سه بخش تقسیم کنیم: زندگی شخصی، عاشقانه و کار. اگر اینها را قوانین سخت و سریع در نظر نگیرید، متوجه خواهید شد که بسکمک از مفاهیم را می توان در زمینه های دیگر زندگی نیز به کار برد.

زندگی شخصی

1. ایجاد و اجرای مرزها

مرزها اساس روابط سالم هستند. هر فردی در مورد رفتارهای قابل قبول و غیرقابل قبول محدودیت هایی دارد.

متأسفانه، افراد زیادی واقعاً برای فکر کردن به مرزهای خود و مشخص آنها وقت نمی گذارند. این گام مهمی است که باید برداشته شود، زیرا سردرگمی و ابهامی را که اغلب در موقعیت های احساسی به وجود می آیند، از بین می برد. زمانی که شما پر از استرس و احساسات هستید، گرفتن تصمیمات بد آسان است.

در عوض، شما این تصمیم را زودتر از موعد می گیرید، بنابراین به وضوح می دانید که مرز شما کجاست و می توانید آن را اجرا کنید.

به عنوان مثال، شما مرزی دارید که در آن نمی خواهید شکایت دوست خود را در مورد رابطه خود بشنوید زیرا آنها هیچ کاری برای تغییر آن انجام نمی دهند. بنابراین وقتی دوست شما شروع به ناله کردن در مورد وحشتناک بودن شریک زندگی خود می کند، نیازی نیست که مکالمه را دنبال کنید یا انرژی اضافی برای فهمیدن اینکه آیا قابل قبول است یا خیر، صرف کنید.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که بگویید: من علاقه ای به گوش دادن به صحبت های تو که در مورد رابطه ات منفی گویی می کنی ندارم و ما باید در مورد چیز دیگری صحبت کنیم.

2. روی افراد دیگر بیش از حد سرمایه گذاری نکنید

افرادی که بیش از حد اهمیت می دهند اغلب متوجه می شوند که این یک رابطه متقابل نیست. آنها انرژی بیش از حدی را صرف نگرانی و حمایت از افرادی که به آنها اهمیت می دهند، می کنند در حالی که این افراد تقریباً به همان مقدار برای آنها انرژی صرف نمی کنند.

مطمئنا، آنها ممکن است خیلی به شما اهمیت دهند. آنها ممکن است مانند شما نگران نشوند. بیشتر مردم در درجه اول به خود و مسائل خود اهمیت می دهند.

یک راه خوب برای مدیریت این روابط، اعمال انرژی برابر است. وقت خود را صرف تعقیب دائمی افراد نکنید. تقریباً به مقدار آنها برای رابطه انرژی بگذارید.

شما نباید اهمیت دادن خود را به یک چیز شدید تبدیل کنید. مثلاً اگر یک بار با شما تماس می گیرند، یک بار با آنها تماس بگیرید. مردم مشغول زندگی می شوند و گاهی حواسشان پرت می شود اما زمانی که شما کسی هستید که تمام تلاش خود را برای رابطه به کار می گیرید، به یک مشکل تبدیل می شود.

هیچ ایرادی ندارد که کسی باشید که می خواهید به چیزی یا کسی نزدیک شوید یا سعی کنید کاری مثبت را انجام دهید. فقط کسی نباشید که مدام برای دیگران دلسوزی می کنید بی آنکه به خودتان برسید.

3. ارتباط خود را با افراد منفی به حداقل برسانید

افراد منفی نگر برای هر راه حلی یک مشکل دارند. شما طرز فکر آنها را تغییر نخواهید داد. این کاری است که آنها باید برای خودشان انجام دهند.

توقف کنید و درباره افرادی که با آنها وقت می گذرانید همه چیز را ارزیابی کنید. وقتی آنها را ترک می کنید چه احساسی به شما دست می دهد؟ آیا احساس شادی و انرژی می کنید؟ یا احساس خستگی و منفی بودن می کنید؟ آیا با احساسات منفی همراه می شوید زیرا آنها مسائل و نگرانی های خود را روی شما تخلیه می کنند؟

خوب است که یک دوست حمایت کننده باشید اما برخی از مردم عاشق غوطه ور شدن در بدبختی خود هستند. ساده ترین کار این است که خود را عقب بکشید و فضایی ایجاد کنید تا خیلی از انرژی خود را به آنها و منفی بودن آنها اختصاص ندهید.

4. روی آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز کنید

شما نمی توانید آنچه را که دیگران می گویند یا انجام می دهند کنترل کنید. تمام چیزی که می توانید ادامه دهید نقش اعمال خودتان است.

فقط کاش آنها این کار را می کردند! اگر فقط این کار را می کردند! چرا این کار را نمی کنند؟ آیا آنها نمی دانند که اینطور بهتر است؟

هیچ کدام مهم نیست زیرا همه آن ها خارج از کنترل شماست. کسی که می خواهد تصمیمات بد بگیرد، این کار را می کند. این چیزی نیست که بتوانید کنترل کنید. ممکن است راهنمایی یا دیدگاهی ارائه دهید اما نمی توانید روی نتیجه انتخاب های آنها سرمایه گذاری کنید.

بسکمک از مردم باید درس های زندگی را به سختی یاد بگیرند و برای خیلی چیزها باید هم اینطور باشد. از این گذشته، تصمیمات بد راهی عالی برای رشد خرد است.

5. نه گفتن را یاد بگیرید

نه قدرتمندترین ابزار برای محافظت از فضای شما، آرامش خاطر و مقدار گیری مقدار اهمیت شماست.

شما باید بتوانید نه بگویید در غیر این صورت افراد به طور مداوم در فضای شما نفوذ خواهند کرد و برای اینکه روشن شود، اینها لزوماً افراد بد یا سمی هم نیستند. فقط اینگونه است که هیچ کس نمی تواند واقعاً بداند که به چه فکر می کنید یا چه احساسی دارید، مگر اینکه بتوانید به وضوح ارتباط برقرار کنید.

داشتن افراد راضی کننده آسان است زیرا آنها اغلب با چیزهایی موافقت می کنند که لزوماً خوب هم نیست. افراد بدخواه می توانند و اگر به آنها اجازه دهید از آن سوء استفاده خواهند کرد.

هنگامی که شروع به نه گفتن کنید، احتمالاً متوجه خواهید شد که افراد اطراف شما رفتار خود را تغییر می دهند. برخی از افراد حتی ممکن است از دست شما عصبانی شوند زیرا رضایت و توجه شما دیگر به راحتی برای آنها به دست نمی آید. پس بگذارید زباله ها خودشان را بیرون بریزند. افرادی که واقعاً به شما اهمیت می دهند، خود را با شما تطبیق می دهند، حتی اگر کمی ناخوشایند باشد.

6. به خود یادآوری کنید که هیچکس کامل نیست

افرادی که دوستشان دارید و به آنها اهمیت می دهید تصمیمات بدی می گیرند. وقتی تصمیمات بدی خواهند گرفت به خاطر داشته باشید که هیچ کس کامل نیست و تعداد کمی از برنامه ها بدون مشکل پیش می فرایند.

بیش از حد روی موفقیت یا شکست دیگران سرمایه گذاری نکنید. یک تشویق کننده باشید اما به یاد داشته باشید که در حاشیه هستید.

توقعات خود را پایین بیاورید مردم خیلی چیزها را اشتباه می گیرند. فقط به این فکر کنید که چقدر در زندگی خود اشتباه کرده اید و متوجه باشید که دیگران نیز در حال گذراندن آن هستند. مسئله ای نیست. مردم، از جمله شما به فضایی نیاز دارند تا بال های خود را باز کنند، پرواز کنند و گاهی اوقات سقوط کنند.

گرد و غبار خود را پاک کنید، گرد و غبار فرد مورد علاقه خود را هم پاک کنید و به زندگی بازگردید.

7. اطراف خود را با چیزهایی احاطه کنید که به شما احساس خوبی می دهد

احساسات پشت مراقبت عموماً ماهیتی برون گرا دارند. شما در حال سرمایه گذاری زمان، افکار، احساسات و انرژی خود برای چیزهایی هستید که به آنها اهمیت می دهید. مشکل این است که شما نمی توانید به طور نامحدود از خود برون ریزی داشته باشید. وقتی همه چیز را بیرون ریختید، باید بتوانید مخزن احساسی خود را دوباره پر کنید.

یکی از راه هایی که می توانید این کار را انجام دهید این است که خودتان را با چیزهایی احاطه کنید که به شما احساس خوبی می دهد. که از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود. شاید این کار خانه تمیز کردن، هنر، باغبانی یا ورزش باشد. شاید این گذراندن وقت اختصاص داده شده با عزیزان است که می توانید از حضور آنها لذت ببرید. شاید سفر و تجربه چیز نو و جالبی باشد.

هر چه هست، بیشتر از آن در زندگی خود استفاده کنید.

8. روی قضاوت ها تمرکز نکنید

همه تا حدی قضاوت می کنند. مغز فقط می خواهد چیزها را دسته بندی کند، آنها را درست یا نادرست بنامد و به شما اطلاع دهد که آیا این چیز ممکن است برای شما مضر باشد یا خیر.

مشکل قضاوت این است که ما اغلب نظرات خود را به طور احساسی شکل می دهیم. این ممکن است یک واکنش درونی به موقعیتی باشد که یک واکنش عاطفی شدید را در پی دارد یا شاید بهتر است شرایط را از نظر احساسی قضاوت نکنید. شاید زمانی را صرف جستجوی شواهدی برای حمایت از قضاوت خود کنید.

اینجا مشکل سرمایه گذاری بیش از حد روی قضاوت است. قضاوت فرض را بر آن می گیرد که شما واجد شرایط این قضاوت هستید اما اگر اینطور نباشد چه؟ اگر فقط نیمی از داستان را بدانید چه؟ اگر به شما دروغ گفته شود چه؟ اگر برداشت یا واکنش احساسی شما اشتباه باشد چه؟ در آن مرحله، شما بدون هیچ دلیلی این انرژی عاطفی را قضاوت کرده اید و به آن موقعیت اختصاص داده اید و حتی ممکن است حق با شما نباشد.

قضاوت اتفاق می افتد. قضاوت تا حدی منطقی است. نکته مهم این است که آنقدر روی قضاوت های خود در مورد خود و دیگران سرمایه گذاری نکنید که بیش از حد به آن اهمیت دهید. در صورت نیاز یک قدم از موقعیت به عقب بردارید. مالک چیزهایی نباشید که مال شما نیستند.

9. به عقاید دیگران بی توجهی کنید

هر کسی نظری دارد اما چه تعداد از آنها خوب یا مفید هستند؟ چه تعداد از آن افراد نظر دهنده مطلع و مطلع هستند؟

حقیقت موضوع این است که بسکمک از مردم حتی خودشان را درک نمی کنند. با این حال، ما به برداشت های دیگران وزن باورنکردنی می دهیم. چرا اینقدر به فکر آن شخص اهمیت می دهید؟ آیا آنها در زندگی شما متخصص هستند؟ شما چه می خواهید؟ چه چیزی تو را شادمان می کند؟ چه چیزی به شما آرامش می دهد؟

نه. حتی بدتر از آن، بسکمک از افراد تلخ و بدبین وجود دارند که وجودشان فقط برای نابود کردن افراد شادمان است!

توصیه معمول این است که نظر دیگران را نادیده بگیرید. این ممکن است بهترین انتخاب نباشد. گاهی اوقات ما به یک دیدگاه بیرونی نیاز داریم. یک رویکرد بهتر این است که نظر دیگران را در نظر بگیرید اما در پی درستی اش باشید و تصمیم بگیرید که آیا مناسب است یا خیر. اگر نیست یا اگر قرار است به شما صدمه بزند، آن را نادیده بگیرید.

10. عادات رسانه ای خود را تغییر دهید

شبکه های اجتماعی یک تله است. شبکه های بزرگ رسانه های اجتماعی پول زیادی را برای روان شناسان و متخصصان رفتاری هزینه کرده اند تا به توسعه الگوریتم هایی کمک کنند که شما را وادار کنند تا بیشتر به سراغ شان بیایید. در عوض، چیزی که در نهایت به آن می رسید حلقه ای از چیزهای وحشتناک و شگفت انگیز است که بر سلامت عاطفی، رفاه و توانایی مراقبت شما تأثیر می گذارد.

اخبار مدرن خیلی هم خوب نیست. ما اکنون در یک حلقه از همه چیزهای وحشتناکی هستیم که در جهان رخ می دهد. و البته اخبار منفی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد، بنابراین این چیزی است که به ما ارائه می شود.

اگر می خواهید از رسانه ها استفاده کنید، باید مراقب نحوه مصرف رسانه باشید.

دوستان شما معمولاً چیزهای بدی را که در زندگی آنها اتفاق می افتد به اشتراک نمی گذارند و اگر هم بگذارند، معمولاً به روشی خوب یا سالم نیست. به طور مرتب چیزهایی برای شما تبلیغ می شود، اغلب با استراتژی هایی که باعث می شود احساس کنید کافی نیستید.

رسانه های اجتماعی ابزار قدرتمندی هستند که می توانند افراد را دور هم جمع کنند اما، شما همچنین می توانید از آن برای پرورش فضایی از چیزهای سرگرم کننده، جالب و شاد استفاده کنید که می تواند برای شارژ مجدد شما مفید باشد. هنرمندان، سازندگان و فضاهای الهام بخشی را دنبال کنید که به جهان امید می بخشند. از آن به عنوان راهی برای شارژ باتری های خود استفاده کنید.

مهم است که از آنچه در سطح جهانی در حال رخ دادن است مطلع باشید اما اخبار بهتر است به عنوان یک رژیم غذایی سبک مصرف شود. واقعاً چند وقت یکبار نیاز به یادآوری رنج و مرگ وحشتناک در جهان دارید؟ دیروز همینطور بود؛ فردا اینگونه خواهد بود.

وقت خود را بی خیال با پیمایش یا مصرف چیزهای وحشتناک تلف نکنید. اگر احساس می کنید انرژی شما کم شده است یا این که عمدتاً احساسات تان منفی است، حذف رسانه های اجتماعی ممکن است راه خوبی باشد. بسکمک از مردم گزارش می دهند که بدون رگبار اعلان ها و چیزهایی که باید با آنها همراه باشند، احساس آرامش می کنند.

زندگی عاشقانه

11. به خوبی از خود مراقبت کنید

رابطه سالمی بین افرادی است که از خود و یکدیگر مراقبت می کنند. متأسفانه، افراد زیادی سعی می کنند از یک رابطه برای اصلاح یا اجتناب از اصلاح خود استفاده کنند. مراقبت بیش از حد از یک شریک عاشقانه می تواند از علائم این باشد. این راهی است برای منحرف کردن حواس خود از نگاه کردن در آینه به عیب های خود، زیرا آنها بسیار مشغول تلاش برای مراقبت از شریک زندگی خود هستند.

این معمولاً انتها خوبی ندارد. انتها خوبی ندارد زیرا نقص ها یا مسائلی که آنها دارند هنوز ظاهر می شوند و همچنان در سلامت رابطه تداخل دارند. بنابراین شخصی که بیش از حد مراقب است آسیب می بیند زیرا احساس می کند که شریک زندگی خود به مقدار کافی اهمیت نمی دهد.

همچنین به همین دلیل است که مردم جملاتی مانند شما باید خود را دوست داشته باشید تا شخص دیگری را دوست داشته باشید. که در واقع درست نیست مطمئناً می توانید دیگران را دوست داشته باشید و خودتان را دوست نداشته باشید. آنچه حقیقت دارد این است که داشتن یک رابطه سالم تر و متعادل تر زمانی که خودتان را دوست ندارید یا بیش از حد به شریک زندگی خود اهمیت می دهید در حالی که خودتان را نادیده می گیرید بسیار سخت تر است.

12. روی اعتماد خود کار کنید

مسائل مربوط به اعتماد یک رابطه را در کوتاه مدت غرق می کند. آیا وقت خود را صرف نگرانی در مورد زمانی می کنید که شریک زندگی تان در کنار شما نیست؟ آیا نگران هستید که به شما خیانت کند؟ آیا کارهایی مانند تماس تلفنی برای چک کردن شریک زندگی خود هنگام بیرون رفتن در شب را انجام می دهید؟

مردم مرتباً این نوع رفتار را در خود به عنوان اهمیت بیش از حد توجیه می کنند. آنها روی ایمن بودن و مراقبت از شریک زندگی خود همیشه سرمایه گذاری می کنند و در عین حال کاملاً نادیده می گیرند که چقدر کنترل کننده و ناسالم است. مطمئناً، منطقی است که نگران سلامتی عزیز خود باشید اما مرزی وجود دارد که در آن فقط رفتار کنترل کننده است.

جدای از مسائل واضح، اهمیت دادن بیش از حد به شریک زندگی خود شما را نیز ناامید می کند. اگر بخواهند کارهایی ناقص انجام دهند، راهی برای انجام کارهای کلی هم پیدا می کنند. خوب نیست، اما این فقط ماهیت روابط است. شما باید به شریک زندگی خود اعتماد داشته باشید. اگر نمی توانید، باید روی آن کار کنید. این به شما کمک می کند تا به سطح سالم مراقبت برگردید.

13. انتظارات معقول را پرورش دهید

برخی از افراد آنقدر با احساسات بسیار اهمیت می دهند که خود را برای شکست آماده می کنند. آنها با این فکر که شریک زندگی خود را مطابق با دیدگاه خود تغییر خواهند داد وارد رابطه می شوند. هنگامی که شریک زندگی در برآورده کردن آن انتظارات شکست می خورد، رابطه به هرج و مرج عاطفی تبدیل می شود یا بدتر از آن، آنها را به طور کلی از هم جدا می کند.

خوب است که به شریک زندگی خود اهمیت دهید. پرورش و تشویق اهداف، رشد و خواسته های آنها خوب است. با این حال، اگر بخواهید رشد و تغییر را به شریک زندگی خود تحمیل کنید، انتها خوشی نخواهد داشت.

روی کارهایی که فکر می کنید شریک زندگی تان باید انجام دهد یا اینکه فکر می کنید شریک زندگی تان باید آنگونه باشد، بیش از حد سرمایه گذاری نکنید. این در اختیار شما نیست که چیزی را مشخص کنید. این فقط به شریک زندگی شما تعلق دارد.

14. با دوستان و خانواده خود وقت بگذرانید

برخی افراد وقتی در یک رابطه عاشقانه هستند با تعادل دست و پنجه نرم می کنند. آنها بیشتر توجه و عشق خود را بر روی پارتنر خود متمرکز می کنند و شروع به غفلت از موارد دیگر می کنند و این بد است زیرا ما به تعادل نیاز داریم. خوب است که زمان و انرژی را برای ایجاد یک رابطه عاشقانه اختصاص دهید اما داشتن دوستی و روابط خارج از روابط عاشقانه نیز خوب است. این برای حفظ مرزهای سالم و حفظ چیزهایی که خارج از رابطه عاشقانه مهم هستند، ضروری است.

روی دیگر این سکه کسی است که وارد یک رابطه می شود و تمام وقت، توجه و مراقبت شریک خود را می خواهد. این نشانه بدی است این یک پرچم قرمز غول پیکر برای یک سوء استفاده کننده بالقوه است زیرا اولین کاری که سوء استفاده کنندگان انجام می دهند این است که هدف خود را از دیگران جدا کنند. که معمولاً اینگونه نمود پیدا می کند:

  • چرا باید با دوستانت بیرون بروی؟ آیا من کافی نیستم؟
  • من X را نمی شناسم. دیگر نباید با آنها معاشرت کنی.
  • من واقعاً خانواده شما را دوست ندارم. بهتر نیست آنها را نبینیم؟
  • من نمی خواهم پدر و مادرت به اینجا بیایند. آنها من را ناراحت می کنند.

اینجور چیزها خوب نیست و جوری به نظر می رسد که فرض کنید آنقدر به شریک عاشقانه خود اهمیت می دهید که می خواهید دیگر روابط خود را رها کنید. در این صورت، این مسئله ای است که باید با یک درمانگر آن را حل کنید.

15. اعتماد به نفس خود را تقویت کنید

اعتماد به نفس ابزاری قدرتمند برای ایجاد تعادل در مراقبت از خود و دیگران است. این حد وسط سالمی است که بین تکبر و نفرت از خود وجود دارد. افراد متکبر معمولاً به دیگران اهمیت نمی دهند. آنها ممکن است احساس کنند که مسائل و نگرانی های دیگران در زیر مسائل آنها واقع شده است. افرادی که از خود متنفر هستند اغلب بیش از حد به نظرات دیگران اهمیت می دهند، زیرا فکر می کنند که آنها یک آدم به درد نخور هستند و بنابراین، هرگونه برداشت منفی باید درست باشد.

در عوض، شما باید بیشتر به سمت وسط حرکت کنید. اعتماد به نفس این است که بدانید شما فردی با ارزش و ناقص هستید که شایسته و ارزشمند است. شما وقت خود را صرف نگرانی در مورد جلب لطف یا نظر دیگران در مورد خود نمی کنید. یک فرد با اعتماد به نفس می داند که گاهی اوقات همه چیز درست پیش نمی رود و گاهی اوقات اشتباه پیش می آید، اما مهم نیست که چگونه مسائل پیش می رود، می تواند خود را تطبیق دهد و راه خود را پیدا کند. آن ها نیازی ندارند که وقت خود را صرف عذاب کشییدن در مورد تمام اتفاق ها کنند.

با ایجاد اعتماد به نفس راحت تر می توانید اهمیتی ندهید و اجازه دهید همه چیز در جریان باشد. اگر بدانید که لایق عشق او هستید، وقت خود را صرف نگرانی در مورد کاری که شریکتان انجام می دهد نمی کنید.

16. رویاها و اهداف خود را داشته باشید

هر کسی باید چیزی برای تلاش داشته باشد. این لزوماً نیازی به چیزهای مادی ندارد. این می تواند چیزهای ناملموسی مانند تجربیات، ایجاد تفاوت یا دستاوردها باشد. افرادی که چیزی برای تلاش ندارند ممکن است متوجه شوند که بیش از حد به کاری که دیگران انجام می دهند اهمیت می دهند.

این به ویژه در روابط عاشقانه صادق است. هر کسی باید چیزی برای خودش داشته باشد. فهرستی از آنچه در حال حاضر در زندگی تان می گذرد، تهیه کنید. آیا برای خودتان رویا یا هدفی دارید؟ چیزی که به طور خاص می خواهید انجام دهید؟

اگر نه، باید هدفی را در نظر بگیرید که به شما چیزی می دهد تا روی آن تمرکز کنید و به خودتان اهمیت دهید.

17. به خود یادآوری کنید که چیزی به نام یگانه وجود ندارد

برخی افراد کاملاً بیش از حد در شریک عاشقانه خود غرق می شوند زیرا احساس می کنند کاملاً با آنها سازگار هستند. برخی معتقدند این یک چیز متافیزیکی است. دیگران فکر می کنند که این فقط یک موضوع سازگاری استثنایی است.

مشکل این است که افرادی که تعادل سالمی ندارند می توانند به طور کامل زیاده روی کنند و بسیار مراقبت کننده باشند. آن ها تمام وقت، انرژی، افکار و احساسات خود را صرف یک نفر می کنند، زیرا این تصور را دارند که همه چیز باید کامل باشد، وگرنه به درد نمی خورد.

این نوع تفکر به چند دلیل مشکل ساز است.

اول، این واقعاً دامنه وسیع انسانیت را نادیده می گیرد. میلیاردها نفر روی کره زمین زندگی می کنند. احتمال اینکه شما آن یک یا یگانه خود را پیدا کنید تقریباً وجود ندارد. همیشه فردی سازگارتر هم وجود خواهد داشت.

دوم، انگیزه اولیه شهوت و شیفتگی عشق نیست. کنترل احساسات خوب برای دیگران آسان است. اما عشق چطور؟ عشق فداکاری است. عشق یعنی بودن در کنار کسی وقتی زندگی او را شکست می دهد. عشق یعنی خلوت کردن با کسی وقتی همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود. عشق پایدار چیزی است که با طوفان و رویارویی با زندگی مشترک ایجاد می شود. این فقط چیزهای خوب نیست.

سوم، عشقی که دائماً در مورد آن مضطرب هستید چقدر قدرتمند است؟ اینکه احساس می کنید باید نگرانش باشید و مدام از آن مراقبت کنید وگرنه ناپدید می شود؟ مطمئناً، تقویت و سالم نگه داشتن آن رابطه به تلاش نیاز دارد اما مطمئناً نباید آنقدر سست باشد که بدون توجه و مراقبت تقریباً مداوم از بین برود. یک عشق سالم به شما این امکان را می دهد که فضا و زندگی خود را داشته باشید، با کسی که به شما مراقبت و توجه یکسانی را ارائه می دهد.

اگر احساس می کنید عشق شما زیادی ضعیف است، ایده خوبی است که با یک درمانگر در مورد سی صحبت کنید.

آموزش ببینید که آیا رابطه تان سالم است یا خیر.

زندگی شغلی

18. هرگز از قلم نیاندازید، شما یک چرخ دنده قابل تعویض در دستگاه هستید

آیا شما از آن دسته کارگرانی هستید که جملاتی مانند این مکان بدون من از هم می پاشد! را تکرار می کنید؟ آیا وقت خود را دائماً با نگرانی در مورد ضرب الاجل بعدی می گذرانید؟ به حداکثر رساندن هر ثانیه از بهره وری که احتمالا می توانید را مد نظر دارید؟ داوطلب می شوید برای هر کاری که باید انجام شود، زیرا می خواهید به عنوان یک حلال مشکل شناخته شوید؟ از اقدامات ایمنی به نام مصلحت صرف نظر می کنید؟ آیا شما بی وقفه کار می کنید و از زمان استراحت خود هم استفاده شخصی نمی کنید؟

شما با مراقبت بیش از حد خود را برای شکست آماده می کنید.

هرگز از قلم نیاندازید: شما یک چرخ دنده قابل تعویض در دستگاه هستید. مدیریت می تواند و در صورت لزوم شما را جایگزین خواهد کرد. نه، این مکان بدون شما از هم نخواهد پاشید. کسب و کارهای باهوش و با مدیریت خوب تلاش می کنند تا اطمینان حاصل کنند که ساختار داخلی آن ها یک پایه ندارد، بنابراین اگر آن شخص تصمیم به خروج بگیرد، همه چیز متوقف نمی شود.

19. انتظارات خود را از محیط کارتان تعدیل کنید

شما باید مطمئن شوید که انتظارات شما با آنچه که در محیط کار شما منطقی است مطابقت دارد. برای مثال، فرض کنید در یک شرکت بزرگ استخدام شده اید. آنها سابقه اثبات شده ای با تبلیغ های فراوان دارند. آنها مزایای خوبی را ارائه می دهند. آنها همچنین گزینه هایی را برای دریافت آموزش های اضافی، توسعه دانش و کسب درآمد بیشتر به شما ارائه می دهند. خارق العاده است و به نظر جایی می رسد که در واقع می توانید در آن شغلی داشته باشید.

از طرف دیگر، شاید کارش آنقدرها هم خوب نباشد. شاید دستمزد کمتری پرداخت می کنند. شاید ساعات کاری شما را افزایش دهند و برنامه شما را تغییر دهند بدون اینکه زحمتی برای گفتن به شما بدهند، بنابراین می توانند شما را به خاطر عدم حضورتان اخراج کنند. شاید آنها به همه همان افزایش حقوق میانه را بدهند تا هزینه های کارکنان را کاهش دهند. شاید آن ها از آن دسته شرکت هایی هستند که دائماً دستمزد شما را دیر به دیر پرداخت می کنند و شاید، فقط شاید، مدیریت قول های زیادی می دهد و هرگز به آنها عمل نمی کند.

آیا می توانید آینده ای با این شرکت داشته باشید؟ احتمالا نه. این فقط یک پله است یا راهی برای پرداخت صورت حساب ها تا زمانی که بتوانید به سمت چیز بهتری بروید.

20. زندگی شخصی و حرفه ای خود را جدا نگه دارید

کسب و کارهای بسیار زیادی وجود دارند که مرزهای بین زندگی شخصی و حرفه ای شما را محو می کنند. افرادی که بیش از حد به شغل شان اهمیت می دهند، اهدافی عالی برای این نوع کارها هستند، زیرا اغلب مرزهای ضعیفی دارند.

تا جایی که می توانید زندگی شخصی و حرفه ای خود را از هم جدا نگه دارید.

چگونه سر کار مرزهای سالم ایجاد کنید؟

برنامه های مربوط به کار را روی دستگاه های شخصی خود نصب نکنید. ایمیل خود را چک نکنید یا به تماس های تلفنی از محل کار خارج از آنجا پاسخ ندهید. شما از زمانی که از محل کار بیرون می روید تا زمانی که دوباره وارد محل کارتان می شوید، در محل کارتان حضور ندارید.

خارج از ساعت کار نکنید. زمانی که وقت استراحت دارید، استراحت کنید. بشینید و ناهار بخورید و اگر حق دارید استراحت های کوچک تری هم داشته باشید.

از مزایای خود استفاده کنید. اگر زمان مریض شدن یا زمان مرخصی دارید، بخش راهنمای کارمند را مرور کنید و دریابید که این زمان به طور خاص چگونه است. در صورت داشتن زمان بیماری از آن استفاده کنید. حتماً از تعطیلات خود استفاده کنید. اجازه ندهید که حق و حقوقی از بین برود یا نادیده گرفته شود زیرا شما از آن استفاده نکرده اید.

این پول شماست. اجازه ندهید مدیریت و همکارانتان شما را به سمتی سوق دهند که حد و مرزی نداشته باشید.

21. معنای موفقیت برای خود را مشخص کنید

موفقیت را می توان به روش های مختلفی سنجید. ممکن است به عنوان رعایت ضرب الاجل ها، رعایت معیارهای خاص یا انجام یک کار خاص باشد. شما باید بدانید که چگونه موفقیت سنجیده می شود و احتمالاً استانداردهای خود را برای موفقیت مشخص کنید.

یکی از راه هایی که مدیران بد از افرادی که بیش از حد اهمیت می دهند سوء استفاده می کنند، مشخص استانداردهای غیرممکن است که هیچ کس نمی تواند آنها را برآورده کند. سپس آنها به شما می گویند که مشکل شما هستید. شما فقط باید سخت تر کار کنید و بیشتر مراقب باشید و اگر این کار را می کردید، پس همه چیز عالی می شد!

در یک شغل بد، این به معنای کارکردن ساعات اضافی، پذیرفتن مسئولیت هایی است که متعلق به شما نیست و کار کردن در مشاغل به جای چند نفر است، زیرا مدیریت واقعاً تلاشی برای استخدام کسی نمی کند و چرا اگر کسی را داشته باشند که بیش از حد اهمیت می دهد می توانند از آن بهره برداری کنند؟ فردی که با انجام آن همه کار اضافی و بیش از حد تحت عنوان موفقیت آسیب جسمی می بیند و بعد از اینکه آسیب دیدید، شما را اخراج می کنند زیرا به خط مشی شرکت پایبند نبوده اید، از خود در برابر مسئولیت محافظت می کنند و سعی می کنند صورتحساب های پزشکی را به شما تحمیل کنند.

اکنون، ممکن است اهدافی داشته باشید که برای رسیدن به آنها تلاش می کنید

بیشتر مردم می خواهند کار خوبی انجام دهند، دستمزد منصفانه ای کسب کنند و زندگی مناسبی برای خود بسازند اما باید درک کنید که موفقیت برای شما چه معنایی دارد و اطمینان حاصل کنید که انرژی زیادی را صرف مراقبت از استانداردهای غیرممکنی که هرگز نمی توان آنها را برآورده کرد، هدر داد.

این انرژی است که می توانید به جای آن به زندگی شخصی، خانواده و سلامت خود بریزید.

*

مراقبت خوب است. یعنی شما فردی همدل و دلسوز هستید اما توجه بیش از حد به هر چیزی فقط باعث استفاده و سوء استفاده از شما می شود. هرگز عزت و حرمت خود را فدا نکنید زیرا بیش از حد به همه چیز اهمیت می دهید. کسی که واقعاً به شما اهمیت می دهد هرگز از شما نمی خواهد که این کار را انجام دهید.

مشخص حد و مرز و یادگیری مراقبت از خود باعث ایجاد موج هایی می شود، بنابراین اگر در نهایت برخی از دوستان خود را از دست دادید تعجب نکنید زیرا برای آنها دیگر مفید نیستید.

شکرگزار باشید. آنها فضا را برای شما باز می کنند تا افراد نوی را به زندگی خود دعوت کنید که به مرزهای شما احترام بگذارند.

منبع:

aconsciousrethink

منبع: هفت گنج
انتشار: 29 دی 1400 بروزرسانی: 29 دی 1400 گردآورنده: iranigoogle.ir شناسه مطلب: 1892

به "21 راه برای متوقف کردن مراقبت و اهمیت زیاد به همه چیز و همه کس" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "21 راه برای متوقف کردن مراقبت و اهمیت زیاد به همه چیز و همه کس"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید