اگر مساله پیری را حل کنیم تا چقدر می توانیم عمر کنیم؟
به گزارش مجله گوگل ایرانی، انسان چقدر می تواند زنده باشد؟ امید به زندگی در طول قرن گذشته عموماً به لطف بهبود اوضاع زندگی و پیشرفت های پزشکی بسیار بهبود پیدا نموده است. اما پژوهش ها روی جمعیت انسان های شکارچی-گردآورنده نشان می دهد افرادی که از بیماری ها و مرگ های وحشیانه می گریختند، هفت یا هشت دهه زنده می ماندند. این یعنی طول عمر متداول ما شاید ایستا باشد: حدود 70 سال. با پزشکی پیشرفته و رفتار محتاطانه شاید بتوان یک یا دو دهه به آن افزود. بعضی از متخصصان ژنتیک باور دارند که حد سفت وسختی در حدود 115 سال طی فرایند تکامل درون ژنوم ما حک شده است.
به گزارش دیجیاتو، دانشمندان دیگر، در دنیای سریع پژوهش های پیری یا درواقع پیری شناسی، عقیده دارند که ما می توانیم بسیار بیشتر زندگی کنیم. می دانیم که تعدادی از ترکیب ها طول عمر حیوانات آزمایشگاهی را اندکی افزایش می دهند. اما همچنان بعضی دانشمندان بلندپروازتر هستند - بسیار بلندپروازتر.
خوآئو پدرو د ماگالیائس (João Pedro de Magalhães)، استاد پیری شناسی زیستی-مولکولی در دانشگاه بیرمنگام انگلیس، فکر می نماید انسان ها می توانند تا 1٬000 سالگی عمر نمایند. او ژنوم تمام حیوانات درازعمر را آنالیز نموده است؛ ازجمله وال قطبی (که می تواند به 200 سالگی برسد) و موش حفار برهنه.
نتیجه گیری غافلگیرنماینده او، این بوده است: اگر پیری را در سطح سلولی حذف کنیم، انسان ها می توانند برای یک هزاره و احتمالاً تا 20٬000 سال زندگی نمایند.
این چطور ممکن است؟ اگر پیری در ژنوم ما حک شده، دانشمندان می توانند سلول های ما را با دستکاری ژن هایی که در پیری محوری هستند، از نو برنامه ریزی نمایند. این نیازمند یک تکنولوژی است که درحال حاضر آن را در اختیار نداریم؛ اما ماگالیائس فکر می نماید که می توان آن را ساخت.
پدربزرگ او در اثر ذات الریه مرد؛ یکی از دلایل اصلی مرگ در دهه 1920. وقتی ماگالیائس در کودکی به همان بیماری مبتلا شد، به سادگی با یک دوز پنی سیلین درمان شد. او فکر می نماید که دانشمندان می توانند به همین صورت درمان هایی را برای پیری توسعه دهند؛ تلاشی که حالا خود او حرفه اش را وقف آن نموده است. او می گوید: من می خواهم مرگ را فریب دهم.
متنی از یک گفت وگو با او را در اینجا می خوانیم:
فریب مرگ تا حالا چطور بوده است؟
من فکر نمی کنم در آینده ای نزدیک دارویی داشته باشیم که همان طور که پنی سیلین عفونت ها را درمان می نماید، پیری را درمان کند. اما ماده ای به نام راپامایسین بسیار نویدبخش است. این ماده طول عمر حیوانات را 10 تا 15 درصد افزایش می دهد و برای کاربردهای انسانی تأیید شده است؛ مثلاً برای بیمارانی که عضو دریافت می نمایند، هیچ عوارض جانبی ندارد.
من خوش بینم که ما داروهایی مانند استاتین ها [روزانه برای کاهش ریسک بیماری های قلبی مصرف می گردد] توسعه خواهیم داد که هر روز برای افزایش طول عمر مصرف می کنیم. اگر بتوانید پیرشدن را 10 یا حتی 5 درصد کند کنید، بازهم بسیار شگفت انگیز خواهد بود.
راپامایسین چگونه کار می نماید؟
راپامایسین کارهای زیادی در سلول ها می نماید، اما بسیاری از آثار آن شامل کندکردن رشد و متابولیسم سلول است؛ به همین علت روی فرایند پیری تأثیر می گذارد.
مادربزرگ شما 103 سال زندگی کرد. آیا او نیز راپامایسین مصرف می کرد یا عمر طولانی او علت دیگری داشت؟
فکر کنم بیشتر به خاطر آفتاب و ساحل بود! می دانیم که صدساله شدن به احتمال زیاد ژنتیکی است. مادربزرگ من واقعاً ورزش نمی کرد و غذاهای چندان سالمی نمی خورد. او سیگار هم نمی کشید. درواقع عادت های بدی نداشت اما عادت های خوب خاصی هم نداشت؛ بااین حال، تقریباً تا آخر عمر بسیار سالم بود. به ندرت او را در بیمارستان می دیدید. برای او، عوامل ژنتیکی و محیطی و کمی هم شانس دخیل بودند.
شما ژنوم های حیوانات بسیار درازعمر (مانند نهنگ قطبی که تا 200 سال عمر می نماید) را توالی یابی نموده اید. ژن های آن ها چه تفاوتی با ما دارند و چه چیزهایی را می توانیم از آن ها یاد بگیریم؟
حیوانات درازعمر مختلف، مانند انسان ها، نهنگ ها و موش ها، همگی باید بر مسائل یکسانی غلبه نمایند؛ مانند سرطان. اما آن ها حقه های مولکلی متفاوتی را برای طول عمر زیاد به کار می گیرند. در خصوص نهنگ های قطبی، به نظر می رسد که آن ها بازسازی DNA بسیار بهتری دارند. آزمایش رؤیایی من این است که ژن نهنگ قطبی را درون یک موش کار بگذاریم و ببینیم موش می تواند بیشتر زندگی کند یا نه.
یک مثال واضح دیگر ژن p53 است که ارتباطی قوی با سرکوب سرطان دارد. فیل ها چندین کپی از این ژن دارند که آن ها را در برابر سرطان مقاوم می سازد. چند ژن احتمالی دیگر نیز هستند که آن ها را کشف نموده ایم، اما نه در فیل ها، بلکه در موش های حفار برهنه.
چرا موش های حفار برهنه این قدر جالب هستند؟
موش های حفار برهنه جالبند، زیرا می توانند تا 30 سال زنده بمانند. بااین حال، از موش ها که حدود چهار سال زندگی می نمایند، کوچک ترند. پس یک جونده کوچک دارید که با موش خویشاوند است اما بسیار بیشتر عمر می نماید و به سرطان مبتلا نمی گردد.
راز آن ها چیست؟
در خصوص مقاومت در برابر سرطان و کلاً پیری، این توانایی را دارند که به آسیب DNA واکنش نشان دهند و آن را بازسازی نمایند. اما آستانه تبدیل شدن یک سلول به سرطان در موش ها بسیار پایین تر از انسان هاست. اگر سلوهای موش ها را در معرض آسیب DNA قرار دهید، سرطان خواهند گرفت. اگر سلول های موش های حفار برهنه را در معرض همان آسیب بگذرید، مشکل حل خواهد شد؛ آن ها سرطان نمی گیرند.
پس اگر موش ها فقط چند سال زندگی می نمایند و موش های حفار برهنه 30 سال و ما حدود 80 سال زندگی می کنیم، آیا این یعنی می توانیم طول عمر خود را به طور ژنتیکی برنامه نویسی کنیم؟
نظریه غالب پیری درباره فرسودگی و گسیختگی بوده است؛ آسیب هایی که در سلول ها انباشته می شوند و اجزای درون بدن ما که در طول زمان از کار می افتند. من هیچ وقت این را دوست نداشته ام، چون انسان ها اشیای بی جان نیستند. البته که آسیب وجود دارد و پیری اغلب بسیار قطعی است؛ تقریباً مانند یک برنامه. یک موش 20 تا 30 بار سریع تر از یک انسان پیر می گردد.
ویژگی های پیری بسیاری وجود دارد که برای همه و در تمام گونه ها رخ می دهند؛ مانند ازدست دادن جرم عضلات. این چیزی نیست که تصادفی به نظر برسد؛ گویا کاملاً از پیش مشخص شده است. به همین علت فکر می کنم پیری بیشتر شبیه به یک مشکل نرم افزاری است، نه یک مشکل سخت افزاری.
فرضیه من این است که ما یک مجموعه بسیار پیچیده برنامه های شبه کامپیوتری در بدن خود داریم که ما را به انسان هایی بالغ تبدیل می نمایند. اما شاید بعضی از این برنامه ها، وقتی در باقی عمر ما ادامه می یابند، مخرب می شوند.
یک مثال می زنید؟
یک مثال مشهور دگرگونی تیموس است. تیموس غده ای است که لنفوسیت تی فراوری می نماید که برای سیستم ایمنی بسیار مهم است. اما بسیار زود ناپدید می گردد؛ حدوداً در 20 سالگی - اگر چاق هستید زودتر، اگر ورزشکار هستید دیرتر. اساساً این غده تبدیل به چربی می گردد. این به نظر من بسیار برنامه ریزی شده است. این یک نمونه مشهور از چندنمودی متخاصم است؛ جایی که یک فرایند مفید در ابتدای عمر، بعدها مضر می گردد.
چرا سیستم ایمنی در پیری مهم است؟
من فکر می کنم سیستم ایمنی یک میوه پایین در درخت پیری است. آثاری سیستماتیک دارد و در طول زمان تحلیل می رود. به همین علت است که بیماری هایی مثل کووید برای سالمندان بسیار خطرناک می شوند. اما بافت های خاصی، مانند تیموس، هستند که می توانید برای جوان سازی آن ها را هدف بگیرید. این برای من یک نقطه آغاز است.
آزمایش هایی در موش ها هستند که نشان می دهند اگر تنها یک عامل رونویسی [یک پروتئین که بر اساس مواد ژنتیکی عمل می نماید] را تغییر دهید، تیموس احیا می گردد. روی کاغذ، من قانع شده ام که می توانیم مداخلاتی ریشه ای مانند این داشته باشیم که نرم افزار ژنتیکی خود را از نو بنویسیم و بیولوژی انسان را از نو طراحی کنیم تا پیری را به تأخیر بیندازیم و حتی معکوس کنیم. در عمل این سخت است، اما در تئوری فکر می کنم پتانسیل های بزرگی وجود دارد.
چقدر پتانسیل وجود دارد؟ اگر از پیری رها شویم، چقدر می توانیم عمر کنیم؟
من درحقیقت چند سال قبل محاسباتی را انجام دادم و دریافتم که اگر بتوانیم پیری انسان را درمان کنیم، میانگین طول عمر انسان هزار سال خواهد شد. طول عمر بیشینه، اگر از تصادف ها و مرگ های خشونت آمیز اجتناب گردد، می تواند به 20٬000 سال برسد. این شاید زیاد به نظر برسد، اما بعضی از گونه ها می توانند صدها سال زندگی نمایند و در بعضی موارد هزاران سال. [مانند اسفنج های شیشه ای و کاج زبرمیوه غربی.]
اگر بتوانیم بیولوژی خود را به گونه ای بازطراحی کنیم که سرطان حذف گردد و از کنش های مخرب برنامه ژنتیکی خود رها شویم، مزایای آن برای سلامتی حیرت آور خواهد بود.
این به نظر یک حالت نهایی است. آیا چنین مداخلات عمیقی ممکن خواهد بود؟
من فکر می کنم که ممکن است. آیا به زودی این اتفاق می افتد؟ فکر می کنم که این بسیار نامحتمل باشد. حتی اگر بتوانید بفهمید پیری چگونه رخ می دهد، توسعه مداخلات کار ساده ای نخواهد بود.
من یک نویسنده علمی-تخیلی بلندپرواز نیز هستم و چیزی که فهمیده ام رمان هایی هستند که 100 تا 1٬000 سال آینده را به تصویر می کشند؛ در آینده ای که تکنولوژی های بسیار متنوعی انسان ها را قادر به انجام کارهایی خارق العاده مانند سفر بین ستاره ها می نمایند؛ اما آن ها همچنان درحال پیرشدن هستند. اما من فکر می کنم تا آن زمان پیری را حل نموده ایم.
منبع: فرارو